صفحه ٤٣

ابابكر همه بحران هاى جهان اسلام را تا آخر پيش بينى كرد و جريانى كه سقيفه را به وجود آورد و امام معصوم را حذف كرد چيزى جز همين انديشه را پيگيرى نمى كرد. يعنى يك طرز فكر بود كه على عليه السلام را حذف كرد، و نه چند نفر. طرز فكرى كه پس از خليفه اول، خليفه دوم پى گيرى نمود و از جمله اين كه قوشجى در شرح تجريد مى گويد: عمر بالاى منبر گفت: «ايّها النّاس ثلاث كنّ علي عهد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم و انا انهي عَنْهُنَّ وَ احَرِّمُهُنَّ و اعاقِبُ عَليهِنَّ، مُتْعَةُ النِّساء وَ مُتْعَةُ الحجّ وَ حيِّ علي خيرالعمل» يعنى اى مردم سه چيز در زمان رسول الله بود كه من آنها را نهى كرده و حرام مى نمايم و هركس به انجام آنها مبادرت نمايد عقوبت مى كنم كه عبارتند از «متعه نساء» و «متعه حج» و «گفتن حيِّ علي خيرالعمل» در اذان. «1»

حاكميت انسان بر انسان به جاى حاكميت خدا بر انسان
روى كار آمدن ابابكر شروع فرهنگى بود كه در آن آدميان به فكر حاكميت بر يكديگر افتادند. حاكميت خدا بر مردم تبديل شد به حاكميت مردم بر مردم. بر اساس بعثت نبى اكرم بنا بود پيامبرخدا صلى الله عليه و آله وسلم حكم خدا را به مردم بنماياند تا مردم با تدبّر در حكم خدا، تلاش كنند هر چه بهتر آن را در جامعه خود پياده كنند. آرى بايد مسلمانان مجلس شوراى اسلامى هم تشكيل دهند تا قوانينى را براى به وجودآمدن بستر اجراى حكم خدا فراهم آورند، ولى آنچه باعث استحكام و بقاى جامعه مى شود حاكميت حكم