صفحه ٢٣٤

حضرت فاطمه عليهاالسلام در اين خطبه مسئله فدك را به ميان مى كشند تا به حكم وظيفه، مردم را در هميشه تاريخ متوجه كنند؛ خليفه اى كه زمام امور مسلمين را به دست گرفته، نه قرآن را مى فهمد و نه در گفتار خود صادق است، و خليفه اى كه قرآن را نمى فهمد نمى تواند خليفه مسلمين باشد، چون نمى تواند قرآن را در جامعه جارى كند. «1»

اثبات انحراف پيش آمده در حاكميت
پيام فاطمه زهرا عليهاالسلام به ابابكر در واقع اين است كه: تو اگر صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و يار غار پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم هستى و از اين جانب مورد احترام مى باشى، ولى قرآن را نمى توانى بفهمى تا در جامعه جارى كنى، پس نبايد در جايگاه خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم قرار گيرى. حضرت فرمودند:
216- «يَابْنَ ابي قُحافَة!» اى پسر ابى قحافه (ابى قحافه، لقب ابوبكر است)
217- «افِي كِتابِ اللهِ انْ تَرِثَ اباكَ وَ لا ارِثَ ابي؟!» آيا در كتاب خدااست كه تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم؟
 

 (1)- به گفته علامه امينى «رحمةالله عليه»؛ راستى اگر ابابكر به روايتى كه از قول پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نقل كرده معتقد است، چرا بنا به قول سيره حلبى ج 3 ص 391، با كار خود آن را بى ارج نمود و نامه اى براى حضرت فاطمه عليهاالسلام نوشت تا فدك را به آن حضرت برگردانند، تا آن كه عمر بر خليفه وارد شد و پرسيد اين چيست؟ پاسخ داد نامه اى نوشتم تا فاطمه آنچه را از پدرش مانده بستاند. گفت: پس هزينه مسلمانان را از كجا مى آورى؟ آن گاه عمر نامه را گرفت و پاره كرد. (ترجمه الغدير ج 14 ص 44).