صفحه ٣٣٨

مطلب نرسيده بودم، اينك برويد و زن را نزد من بازگردانيد، چون رفتند، ديدند كارش تمام شده و زير سنگ ها جان داده است. و آن زن در حالى كه به سوى محل سنگسار برده مى شد به خواهرش گفت: اى مهربان خواهر! مطمئن باش من
كاملًا عفت خود را حفظ كرده ام و هيچ كس جز شوهرم با من آميزش ننموده است، ولى او را سنگسار كردند و بعداً كه آن كودك بزرگ شد، همه اقرار داشتند كه كاملًا شبيه پدرش است و مرد هم اقرار كرد آن فرزند من است. آن مرد كه نسبت ناروا به زن خود داد، تمام اعضاى بدنش پاره پاره بر رختخواب ريخت. «1» و خليفه زن عفيفه اى را سنگسار كرد. اين ها نمونه هايى است از ظلمى كه وقتى امام معصوم حاكم نشود، بر مردم مى رود و عذر خود را عدم علم به كتاب و سنّت مى دانند، ولى آنچه بيش از همه موجب نگرانى است اين كه به اسم اسلام و به اسم اجراى احكام اسلام، چنين ظلمى جارى مى شود.
وقتى حاكمان نتوانستند از دين خدا كمك بگيرند، مجبور مى شوند چيزهايى را به جاى ارزش هاى اسلامى جايگزين كنند، چه آن چيزها عربيت باشد، چه ايرانيت؛ نمى آيند مستقيم اسلام را حذف كنند، بلكه با جايگزينى هاى ظريف، ذهن ها را از اصل اسلام دور مى كنند و در نتيجه بعد از مدتى مردم نسبت به دستورات اسلام آنچنان بيگانه مى شوند كه اگر بخواهى دستورات اسلام را مطرح كنى، مى گويند: اين حرف ها عملى