صفحه ٢١٣

وصى و وزير و خليفه من خواهى بود» «1» و اين موضوع و چندين واقعه امثال آن اعم از «حديث منزلت» و جريان غدير و «حديث ثقلين»، همه و همه در ذهن مسلمانان بود و اصلًا موضوع خلافت بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم توسط على عليه السلام را حل شده مى دانستند، ولى با رحلت رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم فتنه هاى پنهان ظاهر شد و مسير خلافت را كه حيات اسلام در گرو آن بود، تغيير داد.
پس براى فاطمه زهرا عليهاالسلام روشن است كه اين كارها موجب مى شود تا اسلام منهدم گردد و مردم هم خوب مى دانند پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم چه گفتند و خوب هم مى دانند تأكيد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم بر روى على عليه السلام به جهت آن است كه او كاملًا مى خواهد همه اسلام را پياده كند و اين جاست كه جريان نفاق در تمام طول حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم با على عليه السلام در تضاد است. اين ها اسلامى را مى خواهند كه با نفس امّاره شان كارى نداشته باشد و لذا همه حرف هاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم را نشنيده گرفتند. مثل همين قضيه در حدّ بسيار نازل تر، موضع گيرى امام خمينى «رحمةالله عليه» در مورد نهضت آزادى است؛ مطمئن باشيد همين سياسيّونى كه حالا مى خواهند از روى حرف امام «رحمةالله عليه» با بى تفاوتى رد شوند كاملًا منظور امام را مى دانند و خوب هم مى فهمند چرا امام «رحمةالله عليه» فرمودند اين ها حتّى از منافقين هم خطرناك ترند؛ ولى يكى از فنون سياست اين است كه خود را در بعضى موارد به نشنيدن بزنند كه گويا اصلًا چنين حرفى نبوده است. همان طور كه پس از رحلت رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم گويا اصلًا نه غديرى و نه يوم الإنذارى و نه حديث ثقلين و نه