صفحه ٤٢٩

حقيقى را در تاريخ حاكم كند، ولى با فرهنگى خاص، مثل همان مقابله و برخوردى كه از طريق قبر پنهان خود با رقيبان خود انجام داد، اعتراضى بلند ولى خاموش.
خوشا به حال آن هايى كه قبر گمشده فاطمه عليهاالسلام را در ماوراء زمين و خاك مى جويند، خوشا به حال آن هايى كه پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فهميدند اسلام حقيقى چون قبر فاطمه عليهاالسلام گم شد و به جاى آن كه در زمين به دنبال قبر بگردند، تاريخ را بكاوند و در تحقق فرهنگ غدير، قبر فاطمه عليهاالسلام را پيدا كنند، چراكه قبر فاطمه عليهاالسلام در سقيفه گم شده است و چه نادان بودند آن هايى كه گمان كردند اسلام منهاى اهل البيت عليهم السلام باز اسلام است و همه مصيبت از اين جا شروع شد. راستى اسلامى كه در قلب ها جاى ندارد، چگونه به قلب هاى ديگر سرايت مى كند؟! اسلامِ كتاب و درس و مدرسه اگر مقدمه براى ايمان قلبى نباشد، چنين مورد خطاب قرار مى گيرد كه: «... قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ...»؛ «1» يعني شما ايمان نياورده ايد بلكه به آداب ظاهرى اسلام خود را بسته ايد و هنوز ايمان در قلب هاى شما وارد نشده است. آرى؛ اهل البيت عليهم السلام هستند كه بدون درس و مدرسه به علم لدنّى كه علمِ قلبى به قرآن و باطن آن است، عالم اند و تا پاى قلب وسط نيايد، پاى ايمان به وسط نيامده است و لذا راه و رسم ايمان دار شدن، در اين خانواده قرار دارد وگرنه اسلام عبارت از اعمال قالبى خشكى خواهد بود كه بيش از آن كه جذاب باشد، آزاردهنده است.