صفحه ٤٨

على عليه السلام توهين كرد كه در خانه نشسته و از زنان كمك مى گيرد، «1» حضرت به خانه آمد و به شوهر خود چنين گفت:
 «پسر ابوطالب! تا كى دست ها را به زانو بسته اى، و چون تهمت زدگان در گوشه خانه نشسته اى؟ مگر تو نه همان سالار سرپنجه اى؟! چرا امروز در چنگ اينان رنجه اى؟ پسر ابوقحافه، پرده حرمتم را دريد و نان و خورش فرزندانم را بريد! ...».
چنانچه ملاحظه مى فرماييد؛ جمله فوق حالت سجع و آهنگين دارد، يعنى نظم خاصّى بر آن حاكم است.
جناب آقاى دكتر شهيدى در كتاب زندگى فاطمه زهرا عليهاالسلام مى فرمايد:
 «چگونه چنين چيزى ممكن است كه فاطمه عليهاالسلام با على عليه السلام اين طور سخن گفته باشد؟ شيعه براى اين دو بزرگوار مقام عصمت قائل است، آيا مى توان پذيرفت دختر پيامبر اين چنين شويش را سرزنش كند، آن هم براى نان و خورش فرزندانش؟ آنچه مى بينيد اين است كه اين قسمت از گفتار پر از آرايش معنوى و لفظى است؛ اعم از استعاره، تشبيه، كنايه، طباق و سجع. اگر خطبه از چنين آرايش ها برخوردار باشد، زيور آن است، سخنى است كه براى جمع گفته مى شود، بايد در دل شنونده جا كند. در چنين گفتار، خطيب در عين حال كه به معنى توجّه دارد، به زيبايى آن و نيز به آرايش لفظ بايد توجّه داشته باشد، امّا گفتگوى گله آميز زناشويى آن هم