صفحه ١٦١

«عَلِيٌّ مِنّي وَ انَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَلِيٌّ كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ بَعْدي» «1» يعنى؛ على از من است و من از على هستم، او سرپرست و صاحب ولايت هر مرد و زن مؤمن بعد از من است. يا بارها فرمودند: «رضايت فاطمه رضايت من است و غضبش غضب من». «2» حالا جالب است بدانيد كه همه مردم مدينه به اين روايت اقرار داشتند، به همين جهت هم وقتى خليفه اول سركار آمد و مردم مدينه متوجه شدند كه فاطمه عليهاالسلام از دست او ناراحت است، جريان حاكم با فشار سنگينى رو به رو شد و لذا ابابكر و عمر، خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آمدند و درخواست ملاقات با حضرت فاطمه عليهاالسلام را داشتند. چرا خليفه مى خواهد رضايت فاطمه عليهاالسلام را به دست آورد؟ چون فضا براى حكومتش سنگين و سخت شده است. همه مى دانستند خشم و خشنودى فاطمه عليهاالسلام ملاك خشم و خشنودى خدا است، حالا خليفه مى خواهد با ملاقات با فاطمه عليهاالسلام خود را از زير غضب فاطمه عليهاالسلام بيرون آورد و از سنگينى جوّ عمومى بكاهد كه البته موفق نشد. «3»