صفحه ٢٦٤

افطار به مِىّ كرد بَرم پير خرابات             گفتم كه تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

و يا حافظ در رابطه با عبور از كثرتِ سى روزه و نظر به شراب وحدتِ حق كه قلب را سيراب مى كند، مى گويد:

         روز عيد است و من مانده بر اين تدبيرم             كه دهم حاصل سى روزه و ساغر گيرم 

روزه ى بدن و اعضا؛ شرط لقاى حق 
رسول خدا (ص) مى فرمايند: «إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لَا تَكُونَنَّ يَوْمَ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِك» «1» چون روزه مى گيرى، بايد كه گوش و چشم تو نيز روزه باشد، طورى عمل كن كه روزى كه روزه اى حالات و حركاتت مانند روزى كه روزه نيستى نباشد. بايد چشم و خيال و ساير اعضاء هم روزه باشند. «2» عجب است كه تأكيد اولياء دين بر روزه دار بودنِ ساير اعضاء و قوا را كه مربوط به ابعاد روحانى ما است ساده مى گيريم و غذا نخوردن را جدّى مى گيريم و دهان خود را ده، دوازده ساعت مى بنديم و غذا نمى خوريم و فكر مى كنيم كار تمام است، در حالى كه آب و غذا نخوردن اول كار است نه تمام كار. رسول خدا (ص) مى فرمايند: «خَمْسَ خِصالٍ يُفَطِّرْنَ الصَّائِم و ينقضن الوضوء: الكذب و الغيبة و النّميمة و النّظر بشهوة و اليمين الكاذبة» «3» پنج كار است كه روزه را باطل مى كند و وضو را مى شكند، دروغ و غيبت و سخن چينى و نظر شهوت و