صفحه ٣٠

زيبايى زندگى 
با دقت در سيره ى بزرگانِ دين مى توان نتيجه گرفت: اگر كسى زيبايى زندگى را در گرسنگى نديد هنوز سالك نيست و نمى تواند حركت به سوى مسيرى را كه راه به سوى مقصد متعالى جان او دارد شروع كند. آن هايى كه به جايى رسيده اند تمام عمر با گرسنگى مأنوس بوده اند، غذا نمى خورند كه سير شوند، غذا مى خورند كه براى ادامه ى بندگى، قوّت بگيرند. اميرالمؤمنين (ع) يكى از خصوصيات شيعيان را آن مى دانند كه به جهت روزه دارى شكم هايشان به پشتشان چسبيده است.
 «قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِيَام»
از اميرالمؤمنين (ع) پرسيدند: نشانه ى شيعه چيست؟ فرمودند: زردى چهره ها از بى خوابى، ترى چشم ها از گريه، خشكى لب ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم شدن پشت ها از نماز. «1» در روايتى قدسى خداوند خطاب به رسول خود مى فرمايد:
 «يَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِي بَطْناً مَلْآنا» «2»
اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام. گرسنگى فقط در آن حدى كه انسان را از پاى در آورد براى انسان تقدير نشده و تحت عنوان «اكْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام برده اند يعنى آن مقدارى كه از آن چاره اى نيست كه انسان بخورد، زيرا جوع در جاى خود جهت امور دنيايى و آخرتىِ ما چيز مطلوبى است. اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: