صفحه ١٤٥

جان جمله علم ها اين است، اين             كه بدانم من كى ام، فى يوم دين 

             اين جهان پوشيده گشتى و غنى             چون از اين جا مى روى، چون مى كنى؟

تفكّر معنوى و دورى از گناه 
هر اندازه نسبت به حضور حق بيشتر توجّه داشته باشيم، بيشتر در تفكّر و تأمّل معنوى وارد شده ايم. حيف نيست كه بعضى جوانانِ ما با آن همه آمادگى كه در پذيرش معارف دينى دارند، اهل تفكر و تأمل و كشيك نفس كشيدن، نيستند؟ اين كه تأمل و تفكر معنوى چيز آسانِ سختى است، نكته ى قابل توجهى است. آسان است، چرا كه ابوذرِ بى سواد هم مى تواند آن را انجام دهد و سخت است، چون خيلى از با سوادان و افراد مطلع به علوم روز از آن محروم اند. زيرا بايد از خودِ مادون پا را بالاتر گذاشت و نظر را به مرتبه ى ديگرى از عالَم وجود انداخت.
هر چه نسبت به حضور حق بيشتر توجّه داشته باشيم، بيشتر تفكّر و تأمّل داريم و به همان اندازه از محارم الهى فاصله مى گيريم. ملاحظه كرده ايد كه بعضى ها ابداً دروغ نمى گويند. چون با تأمل و توجه به حضور حضرت حق، حرام بودن اين عمل سراسر قلبشان را پر كرده است ولى بعضى ها نمى توانند به نامحرم نگاه نكنند، ميل آن ها از اختيارشان خارج است، همين كه با نامحرمى روبه رو شدند، بدون هيچ توقف و كنترلى به او چشم مى دوزند. آن هايى كه قلب و توجه خود را مشغول حضور حضرت حق كرده اند، حضور نامحرم آن چنان برايشان بى رنگ و غير قابل توجه