صفحه ١٩٣

تا رجوع الى الله 
بعد از اين مقدمات موضوع اصلى را كه رجوع إلى الله است مطرح مى كنند و مى فرمايند: «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» به گناهان خود پشت كنيد و به سوى خدا رجوع نماييد زيرا «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ» اى مردم! در رجوع إلى الله جان شما گرفتار اعمال تان شده و از پرواز خود باز ايستاده است. «فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ» آن را با استغفار و طلب غفران الهى آزاد كنيد. «وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ» و در رجوع إلى الله پشت هاى شما از گناهان سنگين شده و قلب تان به جاى نظر به حق به خود نظر دارد. «فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ» با سجده هاى طولانى بار خود را سبك كنيد تا نفس شما خود را هيچ و حق را همه چيز بداند و تمام نظر خود را به حق بيندازيد. با سجده هاى طولانى منيّت خود را خاك كنيد، آن قدر كه خودتان را هم نبينيد كه هرچه بلا بر سر ما مى آيد از همين خودبينى است، به طورى كه به جاى نظر به خدا، تماماً خودمان را در منظر خود داريم و با سجده هاى طولانى إن شاءالله از اين بلا رها مى شويم.
در بعضى موارد ما نمى فهميم دستوراتى كه از طرف شريعت الهى به ما مى رسد چه بركاتى دارد ولى اگر با اعتماد كامل به انجام آن ها مبادرت كنيم به نتايجى مى رسيم كه خودمان هم فكر نمى كرديم. مى گويند: كودكى به همراه پدرش به صحرا رفته بود، كودك سنگى را تكان داد و يك مار خوش خط و خال از زير سنگ نمايان شد. پدر كودك به او گفت: بابا فرار كن. كودك با تعجب از خود مى پرسيد چرا فرار كنم و