صفحه ١٣٢

زندگى مان نشود و عبرت بگيريم از سرنوشت آن هايى كه با بى مبالاتى نسبت به حرام الهى، چگونه هلاك شدند، يك نوع تفكر به حساب مى آيد. اين حالت بيشترين عبادت اباذر بوده و او را به قرب الهى مى رسانده و قلب او را در كنترل اوامر و نواهى پروردگارش قرار مى داده و يك نوع همنشينى با پروردگارش برايش حاصل مى شده است، اين همان نگهبانى و تمركزى است كه منجر به احساس حضورِ انسان در محضر پروردگار مى شود.

عالى ترين نتيجه ى وَرع 
بى تقوايى حالتى است كه انسان را از حضور در محضر حق غافل مى كند و موجب مى گردد تا افراد نسبت به حرام الهى غفلت كنند و آن را به چيزى نگيرند. غفلت از حرام خدا همان عدم نگهبانى و تمركزى است كه بايد در مقابل حضرت پروردگار داشته باشيم. وقتى به كسى مى گوئيد مشروب نخور، نگاه به نامحرم نكن و دروغ نگو، در واقع داريد او را از سر به هوايى به تمركز و نگهبانى دعوت مى كنيد و مى خواهيد به او بفهمانيد سر به هوايى خسارت زيادى به همراه دارد، كسى مى فهمد سر به هوايى چه اندازه ضرر دارد كه بركات ورع و تقوا را بفهمد. انسان هايى كه به هر كارى دست مى زنند ابتدا پذيرفته اند كه نسبت به هيچ عملى و هيچ صفتى نبايد تمركز داشته باشند و خود را مواظبت كنند و به عبارت ديگر با سر به هوايى ها خود را وارد هلاكت كرده اند. پس مى توان گفت: ورع يعنى دورى از عوامل غفلت نسبت به آنچه موجب هلاكت انسان و اجتماع