صفحه ٢٤٩

حقيقى ترين حقايق، يعنى حضرت احد، محروميم. قهرمانان اصلى كسانى هستند كه خيالات و وَهميات خود را در اختيار گرفته باشند.
واى به حال كسى كه قوه ى خيال خود را ادب نكرده است! و خوشا به حال آن كس كه با روزه ى انديشه خود را آرام آرام از ظلمت خيال راحت كرده و از دستِ خيالاتِ چموش آزادشده و مشغول رؤيت گشته!
ممكن است بفرمائيد: مشكل را گفتى امّا راه حل را نگفتى! عرض بنده آن است كه راه حل در دل فهم درست مسأله نهفته است؛ اين سير را دنبال كنيد، بقيه اش گفتنى نيست. گفت:

         بيش از اين گر شرح گويم ابلهى است             چون كه فهم آن وراى آگهى است 

تا اينجايى كه دست شماست برويد، و مطلوبتان اين باشد كه انديشه تان مشغول پراكندگى هاى بيرون نباشد. همين كه شما انديشه را تا آنجا كه مى توانيد در اختيار حكم خدا بگذاريد، آرام آرام بقيه اش درست مى شود.
چگونه من وقتى به اين ليوان نگاه مى كنم به راحتى مى توانم متمركز بشوم؟! اگر قلب وارد برنامه ى رؤيت خدا شد، تمركز پيش مى آيد، در نتيجه رؤيت به صورت ملموس تر نصيب انسان مى شود. اين رؤيت را خودِ خدا مى دهد زيرا از زبان پيامبرش فرمود: «لِلصّائِمِ فَرْحَتان، فَرْحَةٌ عِنْدَالْافْطار وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقاءِ رَبِّه» «1» براى روزه دار دو شادى هست، يكى موقع افطار، و ديگر موقع لقاء حق، روزه دار در طريق روزه دارى تا آن جا جلو مى آيد كه منوّر به لقاء حق مى شود. شادى حقيقى در روزه، رؤيت و لقاء حق است. عمده آن است كه خود را وارد برنامه ى رؤيتِ حق كنيم،