هركس به اندازه اى كه به اين عقيده و شوق و شور و شعور نزديك شود، به حضرت نزديك شده است و ماوراءِ تاريخ زمان خود، جايگاه حوادث را مى شناسد. به همين دليل تأكيد مى كنيم كه بايد فرصت مناسبى را براى فهم خطبه و تحليل جملات حضرت بگذاريد تا آرام آرام با تدبّر و تعمّق روى خطبه، زوايايى از آن روشن شود. بايد فهميد جايگاه فرهنگى شرك و نفاق در فرهنگ بشرى پس از ظهور اسلام كجاست و چگونه مى توان با آن روبه رو شد، اين ها را فاطمه زهرا عليهاالسلام به ما مى آموزد. شما مطمئن باشيد بنده خيلى راحت تر هستم كه چند تحليل سياسى از فرمايشات حضرت بكنم و شما نيز خوشتان بيايد؛ ولى در نهايت بر بينش و بصيرت شما افزوده نمى شود، بلكه فقط يك خاطره برايتان مى ماند. پس بايد نوع نگاه و برخورد ما با اين خطبه به عنوان يك مرجع تفكرِ هميشگى مدّ نظر باشد كه دائم به آن رجوع كنيم و از آن در انديشه سياسى و تاريخى خود تفكر و هدايت بگيريم.
حضرت مى فرمايند: وجود دين اسلام باعث شد كه گروه ها و باندهاى نفاق و كفر از هم بپاشد. به عنوان مثال همين حالا در جامعه ببينيد هر قدر نور توحيدى اسلام ضعيف شود، باندها و گروه هاى كفر و نفاق و ستم بيشتر مى شود. اين قاعده هميشگى تاريخ است. اخيراً سوابق يكى از گروه هاى سياسى را مرور مى كردم ديدم اين ها يك زمانى نور امام خمينى «رحمةالله عليه» را پذيرفته بودند و جهت صحيحى داشتند ولى هرچه از نور و خط امام «رحمةالله عليه» فاصله گرفتند حرف هايى زدند كه آدم خجالت مى كشد بگويد كه اين حرف ها، حرف هاى يك انسان مسلمان است. شايد