صفحه ٣٨٢

فاطمه عليهاالسلام هم نشان داد شايستگى چنين پرورشى را دارد. حضرت از يك طرف در مقابل ربودن اسلام حقيقى، از خود صبر و شكيبايى نشان داد، و از طرف ديگر به فكر راه كار و چاره افتاد. اين دو خصوصيت از فاطمه عليهاالسلام انسان فوق العاده اى ساخته كه شيعه در زيارتى كه در مقدمه عرض شد بدان اشاره مى كند، و شما با توجّه به همين صفات به او سلام مى دهيد كه خداوند براى چنين مأموريتى به دنبال انسان بزرگى بود و اى فاطمه! تو را امتحان كرد و ديد براى اين كار صابر و شكيبا هستى و از عهده انجام آن برمى آيى. و معلوم شد در مقابل مصيبت بزرگ حذفِ اسلام از مسير ولايت، مى توانى خود را نبازى، بلكه نقش آفرينى كنى- درست همان كارى كه دختر فاطمه عليهاالسلام يعنى حضرت زينب عليهاالسلام در كربلا انجام داد كه در مقابل شهادت حضرت سيدالشّهداء عليه السلام و يارانش، نه تنها خود را نباخت، بلكه فهميد چه بايد بكند- فاطمه عليهاالسلام نيز يا بايد شعور فهم اسلام را نداشته باشد كه ديگر فاطمه عليهاالسلام نيست، و اگر مى تواند اسلام حقيقى را از اسلام غيرحقيقى بازشناسد، بايد بتواند در مقابل نقشه حذف اسلام حقيقى خود را نبازد همان طور كه زينب شاگرد مكتب فاطمه عليهاالسلام با كشتن حسين عليه السلام، آن هم حسينى كه زينب عليهاالسلام مى شناسد، خود را نباخت، تازه حسين عليه السلام حاصل اسلام عزيز است و حالا در زمان فاطمه عليهاالسلام اصل اسلام در خطر است و دارند اسلام را به قتلگاه مى برند. آرى؛ بايد فاطمه عليهاالسلام قبل از خلقت، امتحان مى شد تا معلوم شود آيا از عهده چنين كارى برمى آيد يا نه. و معلوم شد او مجسمه صبر و شكيبايى است و چنين تعبيرى در متون دينى مربوط به فاطمه عليهاالسلام است و در مورد آن حضرت آورده اند: «وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَة»؛ و لذا