صفحه ٣٥٧

لذا زنان سران حاكم كه در آن حال حكومت را به دست گرفته اند و يا به نحوى در حاكميت شريك شده اند- اعم از مهاجرين و انصار- تصميم گرفتند براى شكستن اين جوّ به عيادت حضرت زهرا عليهاالسلام بروند، حضرت كه بنا داشتند كسى را نپذيرند و بهانه اى به دست كسى ندهند، «1» شرايط را مغتنم شمردند و چون متوجّه بودند گروهى كه به ملاقات آمده اند مى توانند خودشان صدايى جهت خبر اعتراض حضرت فاطمه عليهاالسلام در بين جامعه و تاريخ باشند، آن ها را پذيرفتند و با اوّلين سخنى كه آن ها شروع كردند، صداى اعتراض خود را نماياند، به اين قرار كه آن ها عرض كردند: اى دختر رسول خدا! حالتان چطور است؟ حضرت پس از حمد خدا و صلوات بر پدر بزرگوارشان، در جواب فرمودند: «أصْبَحْتُ وَ اللهِ عائفةً لِدُنياكُنَّ، قالِيَةً لِرِجالِكُنَّ» يعنى؛ طورى صبح كردم كه به خدا سوگند نسبت به دنياى شما خيلى بى ميل و نسبت به مردان شما بسيار غضبناكم. سپس شروع كردند به كالبد شكافى جريان انحرافى پيش آمده و پيش بينى نتايج شومى كه در پى آن به جامعه اسلامى مى رسد.