صفحه ٣٩

عرضم اين است كه انسان هايى را از حاكميت جامعه حذف كردند كه باطن قرآن را مى شناختند و مى توانستند حقايقى را از خدا بگيرند و به انسان ها بدهند «1»- البته اين غير از وَحى است كه مخصوص نبى است- در كتاب اصول كافى و در بحار آمده است كه از زمان رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم تا روز شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام، جبرائيل با حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام مراوده، يعنى رفت وآمد، داشته است. «2» از امام صادق عليه السلام روايت داريم كه آسمانِ عرش جلوى ما باز است. در جاى ديگر مى فرمايد: ما با فوق جبرائيل و ميكائيل ارتباط داريم. «3» البته توجّه داريد كه اين سخنان به معناى دريافت وحى و آوردن شريعت نيست.
وقتى ثابت شود كه بعد از رحلت پيامبراكرم صلى الله عليه و آله وسلم انسان معصومى در روى زمين هست كه با عرش ارتباط دارد، آيا كسى حق دارد بگويد: وقتى مشكل را نتوانستم با قرآن حل كنم، از عقل خودم استفاده مى كنم؛ اين سخن يعنى با اين كه مى توان بشر را با بودن انسان هاى معصوم از طريق حقايق آسمانى هدايت كرد، آن ها را خانه نشين مى كنيم و عدّه اى را كه راهى به سوى حقايق آسمانى ندارند، بر سر كار مى آوريم. عمق فاجعه چنين فكرى هنوز روشن نيست، و تا اين روشن نشود نمى فهميم دنبال چه چيزى بايد باشيم. به عنوان مثال؛ بعضى ها نمى دانند انقلاب اسلامى دنبال