صفحه ٢٩٦

مِنْ مَعْدِنِها تَنَازَعَتْها قُرَيْشٌ بَيْنَها فَطَمِعَتْ فِيْها الطُّلَقاءُ وَ ابْناءُ الطُّلَقاءِ انْتَ وَ اصْحابُكَ وَ قَدْ قالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله وسلم: ما وَلَّتْ امَّةٌ امْرَها رَجُلًا وَ فيهِمْ مَنْ هُوَ اعْلَمُ مِنْهُ الّا لَمْ يَزَلْ امْرُهُمْ يَذْهَبُ سَفالًا حَتَّي يَرْجِعُوا الي ما تَرَكُوا. فَقَدْ تَرَكَتْ بَنُوا اسرائيلَ هارونَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ انَّهُ خَليفَةُ مُوسي فيهِمْ وَ اتَّبَعُوا السّامِرِيِّ وَ قَدْ تَرَكَتْ هَذِهِ الْامَّةُ ابي وَ بايَعُوا غَيْرَهُ وَ قَدْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه و آله وسلم يَقُولُ: انْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هارونَ مِنْ مُوسي الّاالنُّبُوَّةَ». «1» «و قسم ياد مى كنم به خداوند كه: چون رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم از دنيا رحلت كرد، و از ميان مردم پنهان شد، اگر مردم با پدرم بيعت مى كردند، هرآينه آسمانِ رحمت، تمام قطرات باران خود را به آنها عنايت مى كرد؛ و زمين بركت خود را بر ايشان مى پاشيد؛ و ديگر اى معاويه؛ تو در آن طمعى نداشتى!
وليكن چون امارت و ولايت از معدن خود بيرون رفت؛ براى ربودن آن، قريش با هم به نزاع برخاستند؛ و در اين حال آزادشدگانِ جدّم رسول خدا در فتح مكه و پسران آزادشدگان، در ربودن آن طمع كردند؛ كه تو هستى اى معاويه، و اصحاب تو! و در حالى كه تحقيقاً رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم گفته بود. هيچ وقت امتى امر زعامت و امارت خود را به دست كسى نمى سپارد كه در ميان آن امت از آن شخص داناتر و اعْلم به امور بوده باشد؛ مگر آنكه پيوسته امر آن ها رو به سستى و تباهى مى رود؛ تا آنچه را كه ترك كرده اند، دوباره بدان روى آورند. بنى اسرائيل حضرت هارون، وصى