صفحه ٢٦٤

از ديواره هاى مسجد دوخته بود، و به همين جهت در عين حالت اعتراض، از آرامش خاصى برخوردار بود، گويا با همه تاريخ سخن مى گفت و فقط جمع حاضر در مسجد در جلو او نبودند.
انقلاب فاطمه زهرا عليهاالسلام اظهار رنجى بود كه پس از رحلت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم بر بشريت وارد شده بود. دردى كه حضرت فاطمه عليهاالسلام هم، علل و عوامل آن را درك كرده و هم سنگينى هاى آن را لمس نموده بود. فاطمه زهرا عليهاالسلام با همه وجودِ خود احساس كرد، مرگى كه آن مرد بزرگ را ربود، اينك دست خود را به جانب محصول بزرگ او نيز دراز كرده و خوب مى دانست آينده اسلام در حالى كه نامادرى ها به جاى وارثان آن نشسته اند چه خواهد شد.
آيا اگر شما هم به جاى فاطمه عليهاالسلام بوديد، از خود سؤال نمى كرديد چرا اين ها اين همه توصيه و وصيت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم را ناديده مى گيرند؟ آيا به اين نتيجه نمى رسيديد كه موضوع؛ فراموشى نيست، بلكه قصد نشنيدن دارند و به دنبال فرصتى بودند كه كار خود را عملى كنند و به خيال خود با رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم آن فرصت فراهم شده است.
حضرت فاطمه عليهاالسلام همچون ليلةالقدر؛ ناپيدا و سرنوشت ساز است. ظاهراً او يك اعتراض بود و مقدارى اشك، ولى تكليف همه ائمه معصومين عليهم السلام را در مقابل آن انحراف بزرگ تا آينده تاريخ روشن نمود و در واقع حركات ائمه عليهم السلام همه ادامه راهى است كه فاطمه عليهاالسلام گشود. و لذا امام عسگرى عليه السلام فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللهِ عَلي خَلْقِه وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا» يعنى ما حجّت هاى خدا بر مردم و جدّ ما فاطمه عليهاالسلام حجّت خدا بر ما