صفحه ٢٠٥

وجود چند نفر در خانه فاطمه عليهاالسلام مانع بزرگى به حساب مى آيد كه بايد با تمام وجود و همراه با عصبانيت كامل با آن مقابله كرد؟
صاحب كتاب «عقدالفريد» از علماى اهل سنّت در صفحه 53 از جلد دوم كتابش مى گويد:
 «ابابكر همين كه به خلافت رسيد يك مقدار پول بين مهاجرين و انصار تقسيم كردجالب است ابابكرى كه در طول زندگى اش در مدينه به گفته مورخان اهل سنّت صاحب چند بز و قطعه زمينى براى كشاورزى بوده، حالا بين مردم مدينه پول تقسيم مى كند- به زنى از انصار يك مقدار پول رسيد، زن گفت: اين پول كجا بوده است؟! گفتند: ابابكر پول تقسيم كرده و اين مقدار قسمت تو شده است، زن گفت: مى خواهيد در امر دين به من رشوه بدهيد! نمى خواهم و پول را نگرفت.»
حالا كمى روى اين موضوع فكر كنيد. راستى اگر مسئله خلافت در مسير پاك خود قرار گرفته بود، به اين همه بى قرارى براى ماندن بر سر آن نياز بود؟! خليفه اوّل به عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پيغام داد كه سهمى هم براى تو در نظام در نظر گرفته ايم، جناب عباس فرمود: خلافت حقّ على عليه السلام است، شما مى خواهيد حقّ او را تقسيم كنيد و يك قسم آن را هم به من بدهيد؟!