صفحه ١٨٤

ارتغاء يعنى كف هاى روى شير را سركشيدن. حضرت فاطمه عليهاالسلام مى فرمايند: شما گرفتن كف شير را از شير بهانه كرديد، ولى پنهانى، خودِ شير را خورديد. شما مى گوييد ما كارى با خلافت نداريم و چيزى نمى خواهيم، فقط مى خواهيم مشكلات را حل كنيم، در حالى كه آمديد و جاى دين نشستيد. و تاريخ نشان مى دهد كه وقتى خليفه حاكم شد طبق حكم خودش جامعه را اداره نمود، نه طبق حكم خدا. در ظاهر هم به خود حق مى داد و لذا مى گفت: «من با وحى الهى ارتباط ندارم پس بر اساس نظر و اجتهاد خودم حكم مى كنم». «1»
براى روشن شدن آثار اين حرف به كتاب «معنويت تشيع» از علامه طباطبائى «رحمةالله عليه» رجوع كنيد تا آثار حرف خليفه اول را متوجه شويد. اين جاست كه شما جهان اسلام را مى بينيد در طول قرن ها به چه مشكلاتى گرفتار آمد و فاطمه زهرا عليهاالسلام همه اين ها را در همان ابتداى كار تشخيص داد و با آن بصيرت فوق العاده خود روشن نمود كه چرا امروز، جهان اسلام نمى تواند آن طور كه شايسته است از اسلام استفاده كند و به بركاتى كه به واقع اسلام براى پيروانش آورده است، دست يابد. «2»
 

 (1)- به طبفات ابن سعد، ج 3، ص 151 و الامامة و السياسة، ج 1، ص 16 رجوع شود.
 (2)- در «امالى»، شيخ طوسى، چاپ نجف، ج 2، ص 175 هست كه امام حسن عليه السلام در مقابل معاويه در خطبه اى غرّا مى فرمايد:  «وَ اقْسِمُ بِاللهِ لَوْ انَّ النّاسَ بَايَعُوا ابى حِيْنَ فَارَقَهُمْ رَسُولُ اللهصلى الله عليه و آله وسلم لَاعْطَتْهُمُ السَّماءُ قَطْرَهَا وَ الارْضُ بَرَكَتَها؛ وَ ما طَمِعْتَ فيها يا مُعاوِيَة! فَلَمّا خَرَجَتْ مِنْ مَعْدِنِها تَنَازَعَتْها قُرَيْشٌ بَيْنَها فَطَمِعَتْ فِيْها الطُّلَقاءُ وَ ابْناءُ الطُّلَقاءِ انْتَ وَ اصْحابُكَ: وَ قَدْ قالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله وسلم: ما وَلَّتْ امَّة امْرَها رَجُلًا وَ فيهِمْ مَنْ هُوَ اعْلَمُ مِنْهُ الّا لَمْ يَزَلْ امْرُهُمْ يَذْهَبُ سَفالًا حَتَّى يَرْجِعُوا الى ما تَرَكُوا. فَقَدْ تَرَكَتْ