صفحه ١٤٧

نمى كند و نتيجه اش اين شد كه على عليه السلام براى ما مى ماند و زندگى ما را تا قيامت معنى مى بخشد و جهت مى دهد.
اگر حضرت على عليه السلام هم غسل و كفن پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را رها كرده بودند و رفته بودند جزء سقيفه، كه ديگر او على نبود با اين همه افتخار. على عليه السلام به اعتبار اين كه صحيح ترين كار را زير آسمان كرده است، على است. على اى كه دنبال قدرت باشد كه ديگر على بن ابيطالبى نيست كه امروز مى تواند من و شما را تغذيه كند. مثل خيلى ها كه نتوانستند بشريت را تغذيه كنند، او هم نمى توانست تاريخ را جهت دهى نمايد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام مى فرمايند شما گفتيد كه مى ترسيد با حاكميت على عليه السلام فتنه بشود، مگر چه مى شد؟ هيچ چيز نمى شد. مى گفتند چون اوس و خزرج رفتند در سقيفه و مى خواهند خليفه تعيين بكنند، عمر و ابابكر رفتند تا مانع شوند. اولًا: همه انصار كه نرفته بودند، چهار تا آدم سياسى از انصار رفته بودند. ثانياً: اگر شما وسوسه نشده بوديد و قريشيان دنبالتان نيامده بودند و دستپاچه نشده بوديد آن ها چيزى نبودند، بعد هم مردم به راحتى آن ها را كنار مى زدند. اين ها بهانه است و خودتان مى خواستيد كار را در دست بگيريد، و لذا دنبال زمينه بوديد.
ورود به قضيه خلافت بعد از درگذشت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم از مسيرى غير از مسير اصلى خود، لرزشى را در جامعه پديد آورد كه آن لرزش براى اركان آن ساختمانِ نوبنياد، بسيار شديد بود. حضرت همين را متذكر مى شوند. مى فرمايند حالا وقت اين كار بود؟