صفحه ١٢٤

على بن ابيطالب عليه السلام اين گونه نبود كه در كنار اسلام، دستى براى آن تكان داده باشد و بس، بلكه تمام جانش را خرج حاكميت اسلام كرد. حضرت خطاب به آن هايى كه تازه بر سرِ كار آمده بودند، فرمودند: شما نشسته و نظاره گر و منتظر بوديد كه جريان برگردد و شما بياييد و ميدان را به دست بگيريد و ارزش هاى قومى و قبيلگى را حاكم كنيد، ولى با ظاهر اسلامى.
سپس حضرت اين مسئله را روشن كردند: آن هايى كه تمام جانشان براى دفاع از اسلام نيست، اگر در حكومت اسلامى حاكم شدند، آن وقتى كه اسلام به خطر مى افتد، همه جانشان را خرج حكومت اسلامى نمى كنند و به دشمن باج مى دهند و ارزش هاى كفر را مى پذيرند، و لذا كسانى بايد بر سرِ كار بيايند كه وقتى انقلاب به خطر مى افتد، مثل گذشته تمام وجود خود را به خطر بيندازند تا اسلام بماند، آن هايى كه در سراسر زندگى شان ثابت كرده اند دلواپس اسلام اند، نه دلواپس خود. تعبير حضرت اين است:
160- «وَ انْتُمْ في رِفاهِيَّةٍ مِنَ الْعَيْشِ» و در آن حال شما در يك زندگى مرفّه بوديد.
شما خودتان را گرفتار اسلام نكرديد و به حاكميت اسلام گره نخورديد، به واقع تاريخ گواه است كه همين طور بود.
سيرى كه در اين چند جلسه داريم، گذر مختصرى نسبت به اين خطبه است تا إن شاءالله خدا به همه ما توفيق دهد، يك بحث مفصل با حوصله اى مطلوب، براى شرح اين خطبه بگذاريم تا روشن شود چه حرف هاى عميق و دقيقى در دل اين خطبه نهفته است.