3ـ اما گاهى انسان با خود مىگويد: هر مشكلى پيش آيد خودم آن را برطرف مىكنم، نيازم را خود تأمين مىكنم، چرا در پيش خدا گردن كج كنم؟ چرا خواب راحت شب را ترك كنم و پيش خدا اظهار ذلّت كنم؟ اين استكبار از دعاست؛ از اينكه چيزى از خدا بخواهد «عار» دارد و آن را براى خود نوعى نقص مىشمارد.
برخى از متجدّدين مىگويند، اسلام نخواسته است كه انسان حتى در مقابل خدا هم ذليل شود. آنها حتى اذكار نماز، مانند «اللّهُ اكْبَرْ» و «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» را شعارهاى سياسى مىدانند. به عقيده آنان، انسان نبايد در مقابل هيچ چيز اظهار ضعف كند و گردن خود را كج نمايد. مىگويند: گريه كردن كار بچّه ها و پير زنهاست! اگر انسان خود را بشناسد و به خويشتن خويش باز گردد، هيچ گاه گريه نمىكند و خود را قوى و نيرومند مىداند، انسان حتى در مقابل خدا نيز نبايد گريه كند.
متأسفانه، اين افراد اين بينش خود را به اسلام نسبت مىدهند و آن را «اسلام شناسى» قلمداد مىكنند! بايد از آنان پرسيد كه اگر اين اسلام شناسى است پس كفرشناسى كدام است؟
حقيقت و اصل عبادت اظهار ذلّت است. در قرآن مىخوانيم:
«وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَيُّومِ» ؛(60)
و بزرگان عالم همه در پيشگاه عزّت خداى حىّ توانا ذليل و خاضعند.
«لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالاَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ اِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» ؛(61)
بر درگاه دوست
بحثهايى درباره دعا