انسان بايد بر اساس اختيار خود به پيش برود و از روى ميل، خود را در اختيار خدا قرار دهد تا هر چه را خداوند صلاح مىداند درباره او اِعمال كند، وگرنه كسانى كه اين گونه نمىخواهند خداوند به اجبار ولايت خاصّ خود را نسبت به آنان اِعمال نمىنمايد.
مطلوبيت ذاتى دعا
از اجابت مهمتر، نفس دعا و راز و نياز با خداست. گرچه ما معمولاً براى قضاى حوايج و تأمين نيازهاى مادّى خود دعا مىكنيم؛ يعنى وقتى در زندگى خود دچار مشكل مىگرديم و احساس كمبود مىكنيم دست به درگاه الهى بلند مىنماييم و از او استمداد مىطلبيم.
البته اين كار علاوه بر اينكه لازمه اعتقاد به ربوبيّت الهى و اظهار بندگى است، مىتواند در انسان نقش سازنده اى داشته باشد. ولى بايد توجه داشت كه فلسفه دعا و بطور كلى مناجات و راز و نياز، تنها قضاى حوايج، بويژه حوايج دنيوى نيست؛ بلكه همان گونه كه از مضامين بسيارى از ادعيّه نقل شده از معصومين(عليهم السلام) استفاده مىشود نفس دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت يا عدم اجابت آن، موضوعيت دارد، خود «طلب» مهمتر از «مطلوب» است.
مناجات با خدا و انس با او به قدرى ارزشمند و لذتبخش است كه اگر كسى آن را درك كند، هرگز به مسائل مادّى و دنيوى توجه نخواهد كرد، چه رسد به آنكه آنها را از خدا درخواست نمايد. بنابراين، آنچه در دعا از اهميت بيشترى برخوردار است سخن گفتن و راز و نياز با خداست.