مى توان قايل بود به اينكه بدون دخالت اسباب عادى، پديده اى تحقّق پيدا كند؟ پس اين اعتقاد منافى اصل عليّت است.
آيا دعا منافات با اصل علّيت دارد؟
آيا پذيرفتن معجزه يا امور خارق العاده به معناى انكار اصل عليّت است؟ آيا اصل عليّت يك قانون كلّى است و لازمه پذيرش اين قانون انكار معجزه و نفى تأثير دعاست؟
در اينكه اصل عليّت يك اصل ضرورى و كلّى است و قابل استثنا نمىباشد، شكى نيست. البته تبيين اين مطلب نيازمند بحثهاى عميق فلسفى است كه از حوصله اين بحث خارج مىباشد. تنها براى روشن شدن مطلب اشاره اى گذرا مىشود.
سؤال اين است: اگر اصل عليّت يك اصل كلّى و ضرورى است، پس چگونه مىتوان معجزات و تأثير دعا را پذيرفت؟ براى روشن شدن پاسخ اين سؤال، لازم است مقدمه اى بيان گردد:
بين پذيرفتن اصل علّيت با پذيرفتن علّتهاى خاص در هر مورد و منحصر دانستن علّت به علّتهاى شناخته شده فرق است. در اينجا، اين دو مبحث با يكديگر خلط شدهاند.
در فلسفه يك اصل عليّت وجود دارد كه بديهى و انكارناپذير مىباشد و مفاد آن بدين قرار است:
برخى موجودات عالم هستى به وجود موجودات ديگر نيازمندند و بدون آنها وجودشان محقّق نمىگردد؛ مانند اراده كه معلول و وابسته به