صفحه ٢١٨

[مؤمنان ] پاك مردانى هستند كه نه تجارت و نه معامله اى آنان را از ياد خدا و به پاداشتن نماز غافل نمى‌كند.
با اينكه در ظاهر به كسب و كار و معاشرت با مردم مشغول هستند ولى توجّه آنان همواره به خداست. هيچ چيز موجب غفلت آنان از خدا نمى‌شود. در وصف چنين مؤمنانى خداوند در شب معراج به پيامبرش فرمود:
«ثُمَّ يُقالُ لَها: كَيْفَ تَرَكْتِ الدّنيا؟ فَتَقوُلُ: اِلهى وَعِزِّتِكَ وَجَلالِكَ لا عِلْمَ لى بِالدُّنْيا اَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنى خائِفٌ مِنْكَ. فَيْقوُلُ اللهُ صَدَقْتَ عَبْدى؛ كُنْتَ بِحَسَدِكَ فِى الدُّنْيا وَروُحُكَ مَعى».(140) 
وقتى مؤمن از دنيا مى‌رود، از او پرسيده مى‌شود چگونه دنيا را ترك كردى؟ ( در دنيا چه خبر بود؟) در پاسخ مى‌گويد: خداوندا؛ به عزت و جلالت سوگند كه من به دنيا علم و آگاهى ندارم، (چرا كه) از روزى كه مرا خلق كردى از مقام تو ترسان بوده ام. در اين هنگام خداوند مى‌فرمايد: راست گفتى اى بنده من، بدنت در دنيا بود، ولى روحت نزد من بود.

انس با خدا، لذت اولياء
آرى مؤمنان حقيقى اگر به دنيا توجّه دارند، توجّهى سطحى و از روى ناچارى است ولى عمق دلشان متوجّه خداست. اگر گاهى به نعمت هاى دنيا توجه مى‌كنند بدين جهت است كه هديه اى از محبوبشان است اگر از