صفحه ٢٦٠

عهد كردم كه هر شب جمعه تا صبح شب زنده دارى كنم.
چنين افرادى كه مدتى از نعمت ايمان محروم شده‌اند و خداوند دوباره به آنان ايمان عنايت كرده است قدر اين نعمت را بهتر مى‌دانند. كسانى كه از آثار سوء بى ايمانى و تزلزل در اعتقادات آگاهند و درد فقدان آن و طعم تلخش را چشيده‌اند وجود آن را مغتنم مى‌شمارند. ولى از آنجا كه هيچ گاه ايمان از ما سلب نشده است به خوبى نمى‌دانيم ايمانى كه داريم ـ هر چند كم رنگ و كم اثر است ـ چقدر با ارزش مى‌باشد. به قول ظريفى «بى خدايى نكشيده ايم كه بفهميم ايمان به خدا چه نعمتى است»! بايد تلاش كنيم كه ايمانمان در معرض آفات قرار نگيرد و پابرجا بماند و ان شاءالله با ايمان از دنيا برويم. اگر روزى رابطه انسان با خدا قطع شود و راه را گم كند و او تلاش نمايد تا راهى پيدا كند ولى روزنه اى بر روى او باز نشود آنگاه مى‌فهمد كه به چه بلايى مبتلا شده است.

گناه و خطر زوال ايمان
نبايد تصوّر كنيم كه ايمان، با آن همه كه ارزش دارد، براى ما ثابت و پابرجاست، بلكه اين نعمت نيز همانند ساير نعمتها امكان زوال دارد. از اينكه روزى اين نعمت از ما سلب شود، بايد به خدا پناه ببريم. چه بسيار كسانى بوده‌اند كه ايمان داشته‌اند و اعمال صالح بسيار انجام مى‌دادند، ولى پس از مدتى در اثر عواملى ايمانشان ضعيف شده يا از آنان سلب گرديده است و بى ايمان از دنيا رفته‌اند.
خداوند براى هيچ كس ضمانت نكرده است كه اگر نعمتى به وى