بنابراين، تنها شيعيان به آن حضرت اعتقاد ندارند. البته آنها حضرت را به عنوان امام و كسى كه خليفه رسول خداست و داراى ولايت تكوينى الهى و علم و قدرت الهى است نمىشناسند. همان گونه كه برخى از اهل سنّت (بويژه گروههايى از شافعيّه) نسبت به ساير معصومين(عليهم السلام) ارادت دارند و آنها را به عنوان فقها و فرزندان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) قبول دارند و احترام زياد و علاقه وافرى نسبت به آنها دارند، ولى براى آن بزرگواران مقام عصمت و ولايت قايل نيستند. و در اين زمينه معرفتشان ناقص است.
لكن با همه اين اعتقادات، تقريباً اهل سنّت ظهور ايشان را به فراموشى سپردهاند و نمىتوان آنها را از منتظران دولت مهدى(عج) محسوب كرد. لذا تنها شيعيان در انتظار فرج آن حضرت لحظه شمارى مىكنند. بر ماست كه بينديشيم كه:
اولا، انگيزه انتظار ما از ظهور امام عصر(عج) و دولت حقّه او چيست؟ چه چيزى است كه ما را به حضور در زمان ظهور آن حضرت علاقه مند مىسازد؟
ثانياً، وظيفه ما در دوران انتظار و غيبت او چيست؟ چه بايد بكنيم تا از منتظران حقيقى آن حضرت به حساب آييم؟
ثالثاً، پس از برقرارى دولت او، چه نقشى را ايفا خواهيم كرد؟
انگيزه انتظار
حالات نفسانى انسان به قدرى پيچيده است كه گاهى خود او نيز از زير و بم آن غافل است. گاهى انسان چيزى را دوست دارد، ولى خود نيز از راز