صفحه ٢٨٠

است كه احتمال خلاف آن نمى‌رود؛ بنابراين، نمى‌توان گفت كه يقين مراتب يا كم و زيادى دارد، امّا مى‌توان براى آن انواعى برشمرد. كيفيت يقين ها با هم متفاوت است؛ يك نوع آن يقينى است كه از راه استدلال حاصل مى‌شود و به آن علم اليقين مى‌گويند و نوع ديگر آن يقينى است كه با كشف و شهود حاصل مى‌شود و به آن عين اليقين مى‌گويند و نوع سوم آن كه با يافتن حقيقت و اتصال به آن حاصل مى‌گردد، به آن حق اليقين اطلاق مى‌شود.
براى تقريب به ذهن مى‌توان اين موضوع را به شربت گوارايى كه در ليوانى وجود دارد تشبيه كرد: فردى آن را نديده است، ولى توسط مخبر صادقى به وجود آن پى مى‌برد؛ فرد ديگرى آن شربت را در ليوان مى‌بيند و فرد سوم، اين شربت را مى‌چشد. در اينجا هر سه نفر به وجود اين شربت يقين دارند، امّا نحوه يقين هر كدام متفاوت است. شايد منظور از «افضل» در اين دعا نحوه كامل تر و بهترين يقين است، كه معمولاً علماى اخلاق آن را به حق اليقين تعبير مى‌كنند.

تفاوت ايمان و اعتقاد
پيدايش علم و ادراك و اعتقاد اختيارى نيست؛ ممكن است مقدمات بعيده آن ها اختيارى باشد، ولى با فراهم آمدن آن مقدمات، بدون آنكه انسان بخواهد اعتقاد براى او حاصل مى‌شود. انسان فردى را در پيش روى خود مى‌بيند و يقين مى‌كند كه آن شخص در آنجا حضور دارد، يا بى اختيار دست بر روى آتش قرار مى‌گيرد و مى‌سوزد و از آن يقين حاصل مى‌شود كه آتش سوزاننده است. ممكن است انسان مطالبى را بداند، بدون