صفحه ٢٨١

آنكه بخواهد؛ حتى ممكن است از اين كه به آن مطالب آگاهى يافته است در خود احساس ناراحتى كند. ولى براى كسب ايمان، غير از اعتقاد يقينى يا ظنّى، بايد قلب نيز آمادگى داشته باشد؛ دل نيز بخواهد و جذب آن شود.
اگر دوست داشتن را كيفيت نفسانى بدانيم، اين كشش، شوق، ميل و دوست داشتن غير از علم است؛ در اين مقوله عنصر اختيار دخالت دارد؛ شخصى ممكن است با آنكه يقين دارد، نخواهد و نپذيرد. قرآن كريم درباره فرعونيان مى‌فرمايد:
«وَ جَحَدُواْ بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها اَنفُسُهُمْ ظُلْماً و عُلُوّاً...»(183) 
و با آنكه يقين داشتند، به سبب لجاجت و ظلم و برترى طلبى آن ها را انكار كردند....
بعد از آنكه آيات الهى و آن معجزات عظيم به دست حضرت موسى (ع) ظاهر شد، با آنكه فرعونيان يقين كردند كه حضرت موسى (ع) پيامبر خدا است و اين معجزات از طرف اوست، ولى به سبب لجاجت، ستمگرى و برترى طلبى خود، آن ها را انكار كردند و پيامبر خدا را ساحر و مسحور ناميدند؛ آنان در دلشان يقين داشتند، امّا ايمان نياوردند و انكار كردند. حضرت موسى (ع) خطاب به فرعون مى‌فرمايد:
«قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا اَنْزَلَ هؤُلاءِ اِلاَّ رَبُّ السَّموات والأَرْضِ...»(184) 
موسى گفت: «حقّاً و يقيناً مى‌دانى كه اين آيات را جز پروردگار آسمان ها و زمين نازل نكرده است... .»