صفحه ١٠٨

كوتاهى نكرده و در حد امكان او را يارى نموده است؛ اما اكنون دوست او نه تنها خدمات و زحمات او را پاس نمى‌دارد، بلكه بنا دارد با او دشمنى و مخالفت كند. اگر چنين رفتارى از كسى سرزند، ممكن است تا چند مرتبه قابل تحمل باشد، ولى سرانجام صبر انسان به سر مى‌رسد و دوست خود را رها مى‌كند. اين قدر جسارت و بى ادبى در مقابل آن همه خدمت؟! ولى خداوند با وجود آنكه اين همه نعمت به ما ارزانى داشته كه اگر جن و انس جمع شوند و بخواهند تنها نعمتهايى را كه خدا به يك بنده عطا نموده است شماره كنند نمى‌توانند، در عين حال، وقتى همين بنده با خداوند مخالفت مى‌كند، خدا نه تن او را از خود نمى‌راند؛ بلكه توفيق عبادت به او مى‌دهد تا او را بخواند.

گناه بنده و دوام فيض الهى
پس از آنكه لطف خدا را در اجازه حضور دادن برشمرد، آنگاه درخواست بخشش مى‌كند و به ذكر صفات الهى و بيان حاجات خود مى‌پردازد:
فَاسْمَعْ يا سميعُ مِدْحَتي وَ اَجِبْ يارَحيمُ دَعْوَتَي وَاَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتي؛ 
پس اى خداى شنوا، سپاس مرا بپذير و اى خداى مهربان، خواسته ام را اجابت كن و اى خداى آمرزنده، از لغزشم در گذر.
تمام اعضاى انسان، از چشم و گوش و ساير اعضاى ظاهرى تا قلب او، همه معصيت خدا مى‌كنند؛ با همان نعمتهايى كه خدا به انسان ارزانى داشته است، به جنگ او مى‌رود و او را معصيت مى‌كند. اكنون چنين