صفحه ١٨٧

(3)

اَللّهُمَّ اِنّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلواةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ ناجَيْتُكَ اَلْقَيْتَ عَلَىَّ نُعاساً اِذا اَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنى مُناجاتَكَ اِذا اَنَا ناجَيْتُ، مالى كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَريرَتى وَ قَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوابينَ مَجْلِسى عَرَضَتْ لى بَليَّةٌ اَزالَتْ قَدَمى وَ حالَتْ بَيْنى وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ، سَيِّدى لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَنى وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنى...
اى خدا، من چندانكه با عزم و جزم با خود گفتم و خويش را مهيا و آماده اطاعتت ساختم و در پيشگاه تو به نماز ايستادم، در آن هنگام مرا به خواب انداختى و به گاه مناجات حال راز و نياز از من باز گرفتى! اى خدا، چه شده كه هر چه با خود عهد كردم كه باطنم را نيكو گردانم و به محافل اهل توبه و مقام توّابين نزديك شوم، حادثه و بلايى پيش آمد كه به عهد خود ثابت قدم نماندم و آن حادثه بين من و خدمتت حايل گرديد؟ اى آقاى من شايد (نكند) مرا از درگاه لطفت رانده اى و از خدمت بندگى ات دورم ساخته اى!

بارگاه ربوبى، بلند مرتبه تر از عبادت بندگان
اشتغالات انسان در دنيا به گونه اى است كه موجب غفلت او از خداى