صفحه ١٢٩

مى گردد. چه بسا، همين تأخير نيز وسوسه شيطان باشد، به بهانه خستگى، كار و مانند آن و نمازى كه پس از گذشت وقت فضيلت آن خوانده مى‌شود بى روح تر و ناقص تر باشد.
بنابراين، همين عبادات سطح پايين، مانند دعا، قرآن، ذكر و مانند آن، را نيز نبايد ترك كرد، بلكه بايد كوشش كنيم تا بهتر شوند و با تدبر و ادب بيشتر با خدا روبرو شويم، نه آنكه آنها را رها كنيم كه آن نيز خود گناه است و بى ادبى. ترك عمل هنر نيست، كسب ادب بيشتر در مقابل خدا و تكميل عمل مهمّ است.
برخى از كوته فكران مى‌گويند: نماز يا دعايى كه خالى از فهم معناى آن باشد بى فايده است. اما بواقع چنين نيست، بلكه بايد بدنبال اين باشيم كه آنها از محتواى بالاترى برخوردار گردند. بايد اقرار داشته باشيم كه در انجام وظيفه بندگى خدا كوتاهى كرده ايم و همت و درك انجام بهتر از آن را نداريم؛ اما چون به عبادت امر فرموده ظاهر عابدان و بندگان او را به خود گرفته ايم، هرچند دلمان با او بيگانه است. بايد از خدا بخواهيم كه به ما حضور قلب، توجه و توفيق عبادت بهتر عطا كند و فهم و ادب و محبت ما را نسبت به خود افزون فرمايد.

عشق و محبّت، ره آورد معرفت
بسيارى از مضامين ادعيه و نماز ناظر به معرفت خداست. اگر محبت الهى در دل انسان پديدار گردد او را به سوى خدا مى‌كشاند و در آن صورت، نيازى نيست كه انسان به اجبار و اكراه به عبادت او بپردازد، بلكه بعكس