سوى خداوند تعيين مىگردد. حضرت يعقوب(عليه السلام) ، پيامبر خدا، پس از آنكه دعا كرد كه خداوند يوسف را به او بازگرداند، با وجود استجابت دعايش، قريب چهل سال طول كشيد تا خدا يوسف را به او باز گرداند.
در برخى از روايات آمده است كه گاهى بنده مؤمن دعا مىكند و خدا به فرشتگان مىفرمايد: دعاى او مستجاب است، ولى اجابت آن را به تأخير بيندازيد؛ زيرا من دوست دارم صداى او را بشنوم.(32)
اين مطلب در تأييد اين سخن است كه با توجّه به كمال نفسانى كه در سايه ارتباط با خدا و دعا براى انسان حاصل مىشود و خداوند نيز اراده دارد كه انسان را به كمالات بيشترى برساند. لذا، اجابت دعا را به تأخير مىاندازد. در واقع، كمال حقيقى انسان در ارتباط او با خداست، نه در استجابت دعاى او، مثلاً، كسى كه گرفتار بيمارى شده و از درد شديد خود به خدا پناه مىبرد و به درگاه او دعا مىكند و از او شفا مىطلبد. دعايش موجب كمال معنوى و تقرّب او به خدا مىشود و روحش تعالى پيدا مىكند. در صورتى كه اگر همان روز اوّل شفا پيدا مىكرد. دعاى او قطع مىشد و به خدا توجّه نمىكرد، يا توجهش به خدا ضعيف مىگشت.
يا كسى از خدا درخواست ثروت كند تا در راه خدا انفاق كند و به ثواب نايل گردد؛ ولى چون خدا مىداند كه اگر ثروتمند شود از ياد خدا غافل مىشود او را به كمال مورد آرزويش نمىرساند. لكن، خداوند وسيله انفاق او را به شكل ديگرى برايش فراهم مىكند تا همان ثواب را ببرد.
بر درگاه دوست
بحثهايى درباره دعا