اوست، حتى با آن قابل مقايسه نيست. البته براى كسى كه ارزش آن را درك كند چنين است. آنان كه به ارزش حيات معنوى پى برده و لذت آن را چشيدهاند حاضرند تمام عالم را فدا كنند تا لحظه اى به ياد خدا باشند. چگونه مىتوانيم به اين ارزش پى ببريم؟ ما كه بايد به زحمت، خود را آماده كنيم تا در شبانه روز، چند دقيقه اى يادى از خدا كنيم و نمازى بخوانيم و بر خدا منّت هم مىگذاريم چقدر با اين گونه افراد فاصله داريم!
بسيارى از انسانها از اين حيات انسانى محرومند، حتى تفهيم اين مطالب نيز به آنها دشوار است. چگونه مىتوان به انسان غافلى كه جز اميال و غرايز خود را نمىشناسد فهماند كه حيات انسان منحصر به حيات نباتى و حيوانى نيست؟ چگونه بايد به آنها گفت كه انسانيت انسان در خوردن و خوابيدن و برخوردارى از لذتهاى مادى و حيوانى خلاصه نمىشود؟ خداوند در توصيف اين قبيل انسانها مىفرمايد:
«اُولئِكَ كَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ» ؛(151)
آنان همانند چهارپايان، بلكه از آنها نيز گمراه ترند.
همچنان كه گياهان از حيات حيوانات و درك شعور آنها بى خبرند و حيوانات نيز از ويژگيهاى زندگى انسان ناآگاهاند، ـ هرگز نمىتوان به يك حيوان تفهيم كرد كه لذّت حاصل از ديدن يك اثر هنرى زيبا چگونه است. تفكّر و كشف و اختراع چه لذتى دارد، حيوان نمىتواند اينها را درك كند او فقط آنچه مربوط به حيات حيوانى است درك مىكند ـ ما نيز نسبت به حيات برتر و والاى انسانى چنين حالتى داريم. هر چه اولياء الهى بگويند،
بر درگاه دوست
شرح فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى