صفحه ٢٢٢

اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلوُبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وُتُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ....(144) 
همانا خداى سبحان ياد (خود) را روشنى بخش (جلاى) دلها كرد تا به بركت آن شنوايى جايگزين كرى و بينايى جانشين كورى شود.
«جلا» در موردى بكار مى‌رود كه چيزى كدر شده، و زنگ زده باشد، و زنگار و آلودگى آن را بر طرف كنند، و در نتيجه حالت صيقلى پيدا كند، مانند فلزى كه در مجاورت هوا زنگ مى‌زند وقتى زنگ آن را بر طرف كنند صيقلى و برّاق مى‌شود. دل آدمى نيز بر اثر عواملى زنگ مى‌زند، از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده كه فرمود:
«اِنَّ الْقُلوُبَ تَصْدَأ كَما يَصْدَأ الْحَديدُ قيلَ يا رَسوُلَ اللهِ وَما جَلاؤُها؟ قالَ قِرائَةُ الْقُرآنِ وَذِكْرُ الْمَوْتِ».
همانا قلب ها مانند آهن زنگ مى‌زند و جلاءدهنده آن خواندن قرآن و ياد مرگ است.(145) 
در عبارت فوق حضرت على(عليه السلام) مى‌فرمايد: دل، چشم و گوش دارد و در اثر عواملى كر و كور مى‌شود و حقايق را به درستى درك نمى‌كند: آيينه دل كدر مى‌شود و حقايق را منعكس نمى‌كند، حضرت علاج اينها را ياد خدا معرفى مى‌كند و مى‌فرمايد: در اثر ذكر، چشم دل بينا و گوش دل شنوا مى‌شود آنگاه حقايقى را مى‌بيند كه قبلاً از درك آنها عاجز بود در ادامه مى‌فرمايد:
«وَيَتَنَسِّموُنَ بِدُعائِهِ رَوْحَ التَّجاوُزِ»؛