و هيچ چيز را نيز فراموش نمىكند؛ «وَما كانَ رَبُّكَ نَسِيّاً»؛(133)
علم خداوند بر گذشته و حال و آينده به طور يكسان احاطه دارد و چيزى از او مخفى نيست؛
«وَما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّة فى الاَرْضِ وَلا فِى السَّماءِ»؛(134)
از اينجا معلوم مىشود اينكه مىفرمايد: «به ياد من باشيد تا من به ياد شما باشم» اين ياد چيز ديگرى است، ياد خاصى است كه خدا نسبت به دوستانش دارد. آن توجه عمومى كه نسبت به كل آفرينش دارد منظور نيست.
برخى از مفسرين در تفسير اين آيه گفتهاند: خداوند مىخواهد بفرمايد: «شما با اعمال خير مرا ياد كنيد تا من با رحمت و پاداش نيك شما را ياد كنم». اين يك برداشت از آيه است كه شمه اى از حقيقت را بيان مىكند، اما ممكن است اين آيه به مطلب دقيق و لطيفترى اشاره داشته باشد؛ كسانى كه طعم محبت را يافته و شيرينى آن را چشيدهاند پيوسته خواهان اين هستند كه محبوبشان به آنها توجه نمايد، مثلاً اگر در مجلسى نشسته كه محبوبش هم حضور دارد، دوست دارد كه گاهى محبوب با گوشه چشم به او توجه كند. محب صادق آنقدر از اين توجّه محبوب لذّت مىبرد كه از تمام لذات مادى برتر و ارزنده تر است. خداى متعال با دوستان خودش از اين اشارتها بسيار دارد.
بر اين اساس خدا مىفرمايد: اگر مىخواهيد من به شما توجّه (خاص) نمايم (و گوشه چشمى به شما داشته باشم) شما نيز به ياد من باشيد؛
بر درگاه دوست
شرح فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى