صفحه ١٣٨

خداست، انسان قلباً متوجه خدا باشد، به اين واقعيت ايمان داشته باشد كه او همه امور را سامان مى‌دهد و اسباب را فراهم مى‌سازد، اگر در جايى هم اسبابى نبود او از سبب سازى عاجز نيست و حتى بدون اسباب هم مى‌تواند كارى را انجام دهد. بنابراين، انسان مؤمن، در هيچ حالى، اميدش از خدا قطع نمى‌گردد، چه اسباب عادى فراهم باشد و چه نباشد. اگر به واسطه يا وسيله اى، كه در نظر گرفته است، دست نيافت نوميد نمى‌گردد، خواه اين واسطه يا وسيله پول باشد يا شفيع يا دكتر و دارو و يا امثال آن. پس نبايد انتظار داشته باشيم كه حتماً از طرق غير عادى خداوند نيازهاى ما را برطرف كند. خودپرستى است كه اسباب عادى را ناديده بگيريم از خدا بخواهيم كه از غير طرق عادى مشكل ما را برطرف سازد؛ زيرا اراده خداوند بر اين تعلق گرفته است كه از طريق اسباب عادى به مقصود خود برسيم.
مى فرمايد:
«اَبَى اللّهُ اَنْ يُجْرِىَ الاَْشْياءَ اِلاّ بِالاَسْبَابِ» ؛(86)
خداوند ابا دارد از اينكه اشيا از غير طريق سببهاى خود تحقق پيدا كند.
آرى، اگر درجايى اسباب عادى فراهم نبود با استفاده از اسباب غير عادى كار خود را انجام مى‌دهد؛ همچنان كه براى گروهى از بنى اسرائيل مائده آسمانى فرستاد، حضرت ابراهيم(عليه السلام) را در آتش زنده نگاه داشت و بسيارى از موارد ديگر.