صفحه ٢٨٢

خيابان و بازار و اداره، انسان ابزار مى شود و شيئى مى گردد و از خودْ بودن و از نفسِ «بودن» محروم مى گردد، و اين عين به خفا رفتن حقيقت انسان و پيداشدن سلطه ى چيزها بر روان او است. با سكنى گزيدن در خانه، چيزها و ديگران را آن گونه كه هستند تجربه مى كند، همه چيز را در جاى خودش قرار مى دهد و همه چيز را درست مى بيند و تفكر واقعى كه ارتباط با آيات الهى است، عملى مى گردد.

ازدواج؛ شروع سكنى گزيدن 
امكان بروز «تفكر» در جايى است كه آنجا «مسكن» است، و واقع شدن در مسكنِ اصيل، افق ديد ما را به سوى ابعاد فرو بسته «بودن» باز مى گشايد و ازدواجِ زن و مرد، شروع مسكن گزيدن آن دو توسط حضرت حق خواهد شد كه فرمود: «وَمِنْ اياتِهِ انْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً لِتَسْكُنُوا الَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ...» «1»
 يعنى؛ از نشانه هاى حضور حضرت حق در صحنه هاى هستى، اين كه از جانِ خودِ شما همسرانى را قرار داد تا در كنارشان در آرامش باشيد و در بين شما مودّت و دوستى و گشايش قرار داد.
تفكر صحيح نياز به محل آرامش دارد و آن با خانواده محقّق مى شود و والدين منشأ اين مسكن و آرامش اند و تا آخر هم حامل و عامل چنين