صفحه ١٩٠

فرزندان است. پس بايد در جهت استوارى خانواده توحيدى تلاش كرد و اين است آن نكته اى كه در ازدواج خيلى مهم است! و نقش خاص براى مردِ خانواده قائل شدن براى تحقق چنين هدفى است. و اگر «سايه» ى پدر به عنوان عنصر پايدارى خانواده كه با مديريت خود عامل ارتباط توحيدى همه اعضاء خانواده بايد باشد، در عرض ساير اعضاء خانواده بيايد، ديگر آن مرد به عنوان قوام خانواده مورد توجه نخواهد بود. اشكال مى گيرند چرا پدر خانواده نمى نشيند با فرزندانش اختلاط كند و نظر آن ها را بگيرد، پيشنهاد بدى نيست؛ ولى گاهى با فضاى توحيدى كه ايجاد مى شود بدون عمل به اين توصيه هاى روانشناسانه، همه اعضاء در مؤانست و ارادت نسبت به همديگر هستند و جاى خالى اى براى چنين توصيه هايى نمى ماند.
در يك خانواده توحيدى، همه اعضاء متذكر يكديگرند، هرچند مخاطب مستقيم همديگر نباشند. وقتى انسان زندگى بزرگان دين را مطالعه مى كند چنين روابطى كه عرض كردم در بين اعضاء خانواده مى يابد، به طورى كه انگار حضور توحيدى شان در خانه بيشتر از حضور فيزيكى شان نقش داشته است. البته هيچ وقت نمى خواهم رابطه مستقيم شان را با تك تك اعضاء خانواده نفى كنم.

ازدواج و تكميل نصف دين 
سؤال: منظور رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله) چيست كه مى فرمايند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ، فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْبَاقِي» «1» هركس ازدواج كند نصف