صفحه ٢٨٧

سكنى گزيدن در خانواده رخ نمى نماياند و منكشف نمى شود و اعضاى خانه نخواهند توانست با آن ارتباط پيدا كنند و در نتيجه از سرشت اصلى تشكيل خانواده فاصله مى گيرند و از حوزه آزادى در يك آرامش درونى محروم مى شوند و ديگر محافظت از سرشت انسانى خود كه همان فطرت الهى است و هم جوارى با خداى عالَم، از دست ما خارج مى گردد و ديگر از تعلّق و توجّه جان ما به قدسيان كه خود عين سكينه و سكنى گزيدن در خود هستند، خبرى نيست.
خدايا! چنين محروميتى را هرگز براى ما مپسند.

         نيست در عالم ز هجران سخت تر             هرچه خواهى كن، وليكن اين مكن 

نامه اى به زوج هايى كه در ابتداى پرواز خود هستند
اى همسرانى كه بنا داريد در كنار همديگر راه هاى كشف ناشده ى زندگى را طى كنيد- راه هايى كه هرگز به تنهايى نمى توانستيد وارد آن ها شويد- بدانيد كه:
در پيوندِ ازدواج، هر دو بايد از بسيارى از چيزهايى كه قبلًا با آن ها مأنوس بوديد، دل بكَنيد و معلوم است كه اين مطلب پيشنهاد سختى است. ولى كسى كه از مأنوسات زندگى فردى دل نكَند، به زندگى جديد وارد نخواهد شد و هنوز در زندگى كودكانه ى خود به سر مى برد.
وارد شدن به شرايط جديد سخت است، ولى متوجه باش كه پذيرفتن آن، يك تولّد جديدى است و كسى كه حاضر نيست در هواى تازه تنفّس كند، هنوز متولّد نشده است و «تا جنينى، كار خون آشامى است».