صفحه ٧٧

زن، اين است كه نمى تواند تحمل كند زن به اندازه مرد حقوق بگيرد. چون ملاك ارزش ها «قدرت» است و نه «خدمت». و آنچه به واقع احياء زنان است ايجاد بسترى است كه آن ها بتوانند «خدمت» خود را به عنوان ارزش ارائه دهند وگرنه اگر «قدرت» به ميان آمد و ارزش به «قدرت» شد همان قدرت زنان را پس مى زند.

غفلت از ارزش هاى اساسى 
وقتى بناست پول در خانه بيايد، مردها در پول در آوردن روى هم رفته تواناترند، اساساً نظام اقتصادى نظامى است كه در آن مردها بيشتر مى توانند پول در آورند و در آن صورت ديگر ارزش هاى مردانه حكومت مى كند و عالَم داخل خانه كه در آن «خدمت» حاكم است بى مقدار مى شود. به اين جمله اخير با دقت بيشتر عنايت كنيد تا رمز سقوط خانواده در دوران اخير روشن شود. آرى! «در درون خانه «خدمت» حاكم است و نه «قدرت» و اگر قدرت ملاك ارزش ها شد ديگر خانه و خانواده معنى خود را از دست مى دهد. شما حضور مادران ايثارگر را در درون خانه ها ملاحظه بفرمائيد! ببينيد راستى اگر اين ها در خانه نبودند چه مى شد. مادران ايثارگر «خدمت» را به صحنه آورده اند. حالا اين مادر در ازاء كارشبانه روزى اش در خانه چقدر پول مى گيرد؟ هيچى. در منظر نظام سرمايه دارى كه بايد همه چيز با پول ارزش گذارى شود، كار اين مادر چقدر مى ارزد؟ مى گويند: هيچى. در حالى كه مگر پول مى تواند قيمت كار اين مادران را تعيين كند؟ اما وقتى تعادل تعيين ارزش ها به هم خورد، وقتى اقتصاد بازار حاكم شد و