صفحه ٢٣٢

تصور غلط غرب، از زن 
متأسفانه ظلم و ستم عليه زنان در دنياى غرب، بيشتر ريشه در ساختار فكرى و فرهنگى دارد و شبيه ظلم بر زنان در جوامع ديگر نيست. در جوامع غير غربى ظلم به زنان يك رفتار منفى بوده و هست، در حالى كه در فرهنگ غرب بحث روى انسان بودن يا انسان نبودن او بوده است. ارسطو زن را نسخه دوم مرد مى داند و با نهايت تأسف همين طرز فكر وارد متون مقدس شده و امروز واقعاً يك مسيحى متدين چنين مى پندارد و عملًا با همين منظر به زن و دختر خود مى نگرد.
از سال 1750 ميلادى زن در كارخانه كار مى كرد ولى حقوقش را بايد شوهرش بگيرد، و اين جا بود كه زنان غربى در مقابل چنين جامعه اى با آن تفكر دينى بايد كارى مى كردند تا ساختار حقوقى زن در جامعه تغيير كند، و لذا فرهنگ «فمينيسم» با شعار احياء حقوق زنان شروع شد، ولى براى تحقق اين هدف به نتايج سخت خطرناك گرفتار شدند. گفتند: آن چيزى كه در طول تاريخ موجب ظلم به زنان شده، وجود نقش هاى جنسيتى است و اگر زنان بخواهند به حقوق برابر با مردان برسند بايد با نقش هاى جنسيتى مقابله كنند، و آنچنان در اين مسير جانب افراط را گرفتند كه گفتند: نقش هاى جنسيتى هيچ حقيقتى ندارد، و معلول جامعه ى مردسالار است. و واقعاً به اين توهّم رسيدند كه زن از نظر احساس و عاطفه و توان جسمى با مرد تفاوت ندارد و تاريخ، مردسالارى اين ها را بر زنان تحميل كرده و متأسفانه بسيارى از زنان غربى شعار فمينيست را باور كردند.