صفحه ١٥١

ما بى سروصدا بر اساس راه و رسمى كه خود تدوين كرده بودند، زندگى كردند و بندگى خود را رشد دادند؟ مردمى كه كتاب هاى تاريخ- كه كتاب زندگى سلاطين است- چيزى در مورد آن ها ننوشتند ولى روح تاريخ مربوط به آن ها است. بناست در دنيا و براى اهل دنيا خبرى از آن ها نباشد ولى 
 «طُوبَي لِلْغُرَباء» زنده باد آن هايى كه به ظاهر خبرى از آن ها نيست ولى روى اين زمين زندگى توحيدى كردند و رفتند. مگر ما در روايت قدسى نداريم 
 «اوليايي تَحْتَ قبايي لا يعْرِفُونَهُمْ غيري» «1» اولياء و دوستان من زير قبه ى من هستند هيچ كس جز من آن ها را نمى شناسد. ملت ها و تمدن هاى بزرگ به اهداف مقدس مى انديشند و نه به نمايش خود در چشم ديگران.

فرهنگ بحران زا
موضوع غرب يك پديده نوظهورى است كه حيات خود را در لوكس كردن زندگى و نمايش دادن خود به ديگران جستجو مى كنند، اين نشانه بى هويتى و بى ريشه بودن اين تمدن است. اين ها هميشه براى ساير ملل مسئله ايجاد مى كردند، نمونه اش اسكندر مقدونى كه از آتن بلند شد و آمد اين جاها را به هم ريخت و بعد به مصر رفت. معلوم نيست چرا؟ چون معنى بودن در يك زندگى مقدس و متعالى را گم كرده بودند، كارشان اين نبود كه خودشان زندگى كنند. يكى از عزيزان تحقيق كرده كه باروت را اولين بار چينى ها اختراع كردند اما هيچ وقت باآن توپ نساختند