صفحه ٩٠

بر او چيره ساخت، سپس مخلوقى جديد بيافريد ... كه وقتى به حركت آمد، آدم از حركت او به خود آمد، چون بدان نگريست، ديد زيباست و همانند خود اوست، جز اين كه زن است ... آدم در اين هنگام گفت: خداوندا اين مخلوق زيبا كيست كه من نسبت به او چنين احساسِ انس مى كنم؟ خداوند گفت: اين بنده من حَوّا است.» «1»
در همين روايت امام سخنان كسانى را كه مى گويند: خداوند حَوّا را از دنده پائين آدم آفريد، رد مى كنند، بلكه روشن مى نمايند كه آدم ديد «همانند خود اوست».

ارزش مساوى شخصيت زن و مرد
پس از طرح اصل اول مبنى بر اين كه زن و مرد از نفس واحدى خلق شده اند و هر دو داراى گوهر واحدى هستند، اصل دومى را مى توان مطرح كرد كه خداوند مى فرمايد: اگر هر كدام از آن ها عمل صالحى را انجام دهند بدون هيچ تبعيضى نتيجه كار خود را مى برند، كه اين نشانه آن است كه در اصلِ شخصيت و فهم حقيقت مساوى اند. به عنوان مثال اگر يك آدم مست و يك آدم هوشيار پول به گدا بدهند هر دو يك ارزش ندارد، زيرا آدم مست اصلًا در حالت انتخاب طبيعى نيست و لذا بخشش او يك بخشش اختيارى به حساب نمى آيد. پس اگر آن دو يك عمل را انجام دهند چون در حين انجام بخشش يك شخصيت و يك انگيزه ندارند عمل آن ها ارزش يكسان ندارد. حال اگر دو شخصيت يك عمل را انجام دهند