صفحه ٢٣٤

باشد، و مسؤليت اساسى متفكران جامعه اسلامى براى تعريف درست از نقش زنان در حفظ خانواده مى تواند تأثير اين خطر را كاهش دهد.
غرب از نقش زنان به صورت فمينيستى آن در جوامع تجددزده نهايت بهره بردارى را كرده و مى كند، تا زنان را براى جامعه به عنوان يك معضل جلوه دهد، درست بر عكسِ آنچه زن مى تواند به عنوان يك رحمت براى جامعه باشد.
در منظر دينى از آثار ظلمات آخرالزمان؛ شبيه شدن زنان به مردان و شبيه شدن مردان به زنان است. يعنى آن دو جنس، از كاركردهاى متفاوتى كه خداوند در اختيار آنان گذارده فاصله مى گيرند و در نتيجه موجب بحران نسل و عاطفه و اخلاق مى شوند.
در دستورات دينى نظر بر اين است كه هر كدام از زن و مرد به تنهايى ناقص اند و با همديگر كامل مى شوند و به همين جهت شريعت در تفكيك نقش زن و مرد اصرار مى ورزد تا امكان رفع جنبه هاى نقصِ هر كدام توسط ديگرى به راحتى فراهم گردد.

راز احياء خانواد اصيل 
حفظ عادات خشك و خالى خانوادگى باقى مانده از فرهنگ گذشته را نبايد به اسم حفظ خانواده قلمداد كرد. اين بيگانگى ها در خانواده ها كه اداى يگانگى در مى آورند، كجا، و آن يگانگى اصيل خانواده دينى و توحيدى كجا؟ كه در آن هركدام از اعضاء عامل سُكناگزيدن ديگرى در محل خانواده خواهند بود.