صفحه ١٣٥

زندگى بى وسوسه 
وقتى خداوند در اين آيه مى فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً»؛ هركس عمل صالحى انجام دهد- از زن و مرد- در حالى كه مؤمن باشد، او را به حيات طيب احياء مى كنم؛ عملًا راه زندگى همراه با آرامش و نتيجه گيرى كامل را در جلو ما قرار مى دهد، ديگر اضطرابِ اين كه چه بايد بكنيم و چه بايد نكنيم در درون خود نداريم، راهى مطمئن به ما پيشنهاد مى كند. بزرگانى كه تكليفشان را در اين دنيا خوب فهميدند طورى نبودند كه همواره در درونشان خارى به جانشان فرود رود. چون راه زندگى خود را در اين دنيا معلوم كردند، فهميدند چه كسى هستند و بناست چه كارى بكنند. از آيه فوق آموختند بناست عمل صالح يعنى آنچه را دين پيشنهاد مى كند پيشه ى خود كنند و ايمان به خدا را هم در قلب خود دائماً محفوظ نگه دارند. لذا مى بينيد نمازشان را سر وقت مى خوانند، و كارى كه در راستاى بندگى باشد و از دستشان برآيد انجام مى دهند و ديگر هيچ. چون از نظر آن ها ديگرى وجود ندارد. حالا ماشين هاى مدل جديدى آمده است، به آن ها چه مربوط، چون راهى را انتخاب كرده اند كه اين چيزها در آن راه قدر و قيمتى ندارد كه بتواند آن ها را از آن راه منصرف كند. گفت:

         مَر سفيهان را ربايد هر هوا             چون كه نَبْوَدشان گرانى قوا

اين ها با تعريفى كه به كمك آيه فوق براى زندگى خود كردند حجاب هاى بين خود و خدا و عالم قدس را كنار زدند، حالا شما عزيزان اين را امتحان كنيد و خود را در وادى وظيفه الهى وارد نماييد تا ببينيد