صفحه ٢٣٦

انسان، گرگِ انسان مى شود
اومانيسم كه تحت عنوان اصالت بشر آن را مطرح مى كنند همان اصالت نفس امّاره است، به معنى تصرّف در همه چيز، حتى تصرّف در انسان و در نتيجه با يك نوع استبداد ملازمه دارد. بشر در نگاه اومانيسمى معنى اش عوض مى شود و انانيت، محور همه چيزِ او مى گردد، چيزى كه مبناى تمدن و خانواده امروز غرب است. در چنين حالتى همه ى اعضاى خانواده مى خواهند بر يكديگر حكومت كنند و هركس مى خواهد حق بقيه را به نفع خود مصادره نمايد.
با توجه به نكته ى فوق، بايد متوجه بود طى يك تحول طبيعى، خانواده قديم به صورت خانواده جديد در نيامده است، بلكه موضوع عبارت است از تغيير جهتى كه خانواده جديد نسبت به خانواده قديم پيدا كرده، تغيير جهت از بندگى خدا به انانيت و يا بندگى نفس امّاره.

راه حلّ اساسى 
مسلّم ما نمى توانيم نسبت به امر خانواده بى اعتنا باشيم، ولى به صورتى هم كه امروزه معمولًا خانواده مورد اعتنا و بحث قرار مى گيرد، اعتناى واقعى به مشكلات خانواده نيست، اين هنر نيست كه يك راه حل مقطعى بدهيم و گوشمان را به نقص هاى آن راه حل ببنديم. هنر آن است كه قبل از اين كه با ناكامى برنامه هايمان روبه رو شويم، آن ناكامى را گوشزد كنيم. و لذا بايد متوجه بود، اگر در مواردى مثل كنترل مواليد و مسائلى نظير آن، نتايجى به دست آيد در اساسِ مشكلات موجودِ خانواده و رفع