صفحه ١٤٦

زوج آن را نيز از آن نفس واحد خلق نمود و از آن دو، زنان و مردان زيادى را گسترش داد.
وقتى انسان چشم دلش متوجه يگانگى ها نبود ولى عقلش متذكر موضوع بود. بايد خود را به زحمت بيندازد و موضوع يگانگى بين زن و مرد را به دل تفهيم كند ولى اگر كسى بتواند محو و شيفته حق بشود ديگر دوگانگى نمى بيند، اين ها همه مظاهر حق اند با جلوات مختلف. اصلًا اين فرهنگ كه تلاش مى كند زن از مرد عقب نيفتد، فرهنگ انسان هاى گرفتار هبوط است و جمع كردن ورقه هاى جنت براى پوشاندن عيب ها.

دوگانگى بين زن و مرد از كجا؟
اگر عنايت فرمائيد ملاحظه خواهيد كرد در دوران جديد و با به صحنه آمدن فرهنگ مدرنيته، به بشر ظلم بزرگى شد، در فرهنگ دينى هزاران سال بشريت زندگى كرد و اين حرف ها نبود كه زن مهم تر است يا مرد- البته آسيب هايى كه حاكى از انحراف در آن فرهنگ است هميشه استثنا بوده است، با طرح استثناها نبايد اصل موضوع را فراموش كرد- قرن ها مادران ما كنار پدران ما زندگى مى كردند و هر كدام بر اساس فرهنگ دين، خود را تعريف كرده بودند و جلو مى رفتند. در فرهنگ دينى اين موضوع مطرح نبود كه جاى زن كجاست و جاى مرد كجاست. پيرمردها و پيرزن هاى متدين اين زبان را نمى شناسند اين زبان با انسان دينى بيگانه است كه جاى زن كجاست و جاى مرد كجاست، اين زبان، زبان غربِ بعد از رنسانس است كه با پشت كردن به نگاه دينى، گرفتار دوگانگى ها شد و بحث